شیر بیشه

مریدان حیدر کرار علیه السلام

شیر بیشه

مریدان حیدر کرار علیه السلام

شیر بیشه

...............فقط حیدر امیرالمومنین است...............

آخرین نظرات
  • ۲۳ مهر ۹۳، ۱۱:۴۲ - ALI REZA
    یا حق

۲۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

بلای جان صهیونیست‌ها

نمایی که پیش رو دارید،شام‌گاه 2 مرداد 1393، در «باریکه‌ی غزه» به ثیت رسیده است. خطوط نورانی که در عکس دیده می شوند، ردی از پرتاب چهار فروند موشکِ مقاومت فلسطینی  در پاسخ به حملات وحشیانه ی ارتش صهیونیستی به «غزه» است. موشک هایی نه چندان قدرتمند و گران‌قیمت (و غالبا دست ساز)، که عملا سامانه‌ی 50 میلیون دلاری «گنبدِآهنی» را به سخره گرفته و مفتضح کرده است. گنبدی که با موشک های 50 هزار دلاری، بنا بود آرامش شبانه‌ی صهیونیست ها را در سرزمین های اشغالی تامین کند، امروز نمی تواند جلوی آژیرهای پی در پی و کابوس آفرین را در شهرهای بزرگ فلسطین اشغالی بگیرد. و این است وعده خداوند بزرگ و بلند مرتبه   

عکس / بلای جان صهیونیست‌ها
  • ehsan 110

عکس/ کودک کُشی بعثی‌ها


این روزها عکس های زیادی از قتل عام کودکان در غزه و جنایات رژیم کودک کش در رسانه ها منتشر می شود که بسیار تاثربرانگیز است.

در جنگ تحمیلی هم رژیم بعثی صدام بارها و بارها، خانه ها و مدارسی را هدف گلوله های خود گرفت که در آن، کسی جز کودکان و زنان بیگناه نبودند.

عکس/ کودک کشی بعثی ها


این تصویر، در روستای شطیط در حوالی آبادان و در 23 شهریور 1361 برداشته شده است و شهادت کودکان یک خانواده روستایی در اثر گلوله باران مناطق مسکونی را نشان می دهد.شهیدان امینه، مهیور، زهرا و عاشور حزباوی که روی کاغذ متصل به کفنشان عبارت «شخصی کودک» نگاشته شده است.

منبع: کتاب عکس احمد علیزاده نوحی - انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس

  • ehsan 110

اگر در سوریه شکست بخوریم...


«محمودرضا بیضایی» (حسین نصرتی)، متولد 18 آذر1360 شمسی در تبریز، به تاریخ  29 دی ماه 1392، در «جهاد مقدس» برای دفاع از حریم «اسلام ناب محمدی(صلوات الله علیه و آله)» و حرمِ «بانوی مقاومت» حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)، به دست «مزدوران سعودی» و «سرسپردگان اسلام آمریکایی» به شهادت رسید.

متن زیر نامه‌ای است از «محمودرضا بیضائی» به همسرش که آن را در شب شهادت امیرالمؤمنین (ع) در ماه مبارک رمضان در سوریه نگاشته است.بخش هایی از نامه را که ایشان در ابتدا و انتها به احوال پرسی از خانواده و اظهار محبت به همسر و فرزند خود اختصاص داده و جنبه شخصی دارد حذف شده است. او در این نامه، انگیزه حضور خود در جبهه سوریه را به روشنی بیان کرده و در مورد اهداف تروریست‌ها و حامیان آنان از ب راه انداختن این معرکه و وضعیت حساس جهان اسلام و آینده این معرکه در صورت شکست خوردن جبهه مقاومت توضیحاتی داده است:

نامه‌ای که در شب 21 رمضان نوشته شد

بسم الله الرحمن الرحیم

…باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان بدنیا آمده‌ایم و شیعه هم بدنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، غربت‌ها و دوری‌هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود حقیقتاً.

نمی‌خواهم حرفهای آرمانگرایانه بزنم و یا غیر واقعی صحبت بکنم؛ نه! حقیقتاً در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفته‌ایم. هم من، هم تو. بحمدالله. خدا را باید بخاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم. الان که این نامه را برایت می‌نویسم، شب قدر است و شب شهادت حیدر کرار (علیه السلام) و در فضای ملکوتی بین‌الحرمین ِ صبر و مصیبت و تحمل مشکلات و سختی‌ها، بین‌الحرمین ِ دو مظلومه، دو شهیده، یکی خانم زینب کبری (روحی فداها) و دیگری بنت‌الحسین، خانم رقیه (سلام الله علیها) هستم و به یادتم. نمی‌دانی بارگاه ملکوتی سه ساله امام حسین الان هم چقدر غریب است؛ در محل یهودی‌ها، در مجاورت کاخ ملعون معاویه و در محاصره وهابی‌های وحشی و آدمکش.

نامه‌ای که در شب 21 رمضان نوشته شد

چه بگویم از اوضاع اینجا؛ تاریخ دوباره تکرار شده و این بار ابناء ابوسفیان و آل سفیان بار دیگر آل‌الله را محاصره کرده‌اند؛ هم مرقد مطهر خانم زینب کبری و هم مرقد مطهر دردانه اهل بیت، رقیه (سلام الله علیهما). ولی این بار [ما]تن به اسارت [رفتن] آل‌الله نخواهیم داد چرا که به قول امام (ره) مردم ما از مردم زمان رسول الله بهترند.

واضح‌تر بگویم؛ نبرد شام، مطلع تحقق وعده آخرالزمانی ظهور است و من و تو دقیقاً در نقطه‌ای ایستاده‌ایم که با لطف خداوند و ائمه اطهار نقشی بر گردنمان نهاده شده است و باید به سرانجام برسانیمش با هم تا بار دیگر شاهد مظلومیت و غربت فرزندان زهرای مرضیه (سلام الله علیها) نباشیم. اگر بدانی صبرت چقدر در این زمان حساس در حفظ و صیانت از حریم آل‌الله قیمت دارد، لحظه به لحظه آنرا قدر می‌شماری.

معرکه شام میدان عجیبی است. بقول امام خامنه‌ای: «بحران سوریه الان مقابله جبهه کفر و استکبار و ارهاب با تمام قوا، در برابر جبهه مقاومت و اسلام حقیقی است.» در واقع جنگ بین حق و باطل. و این خاکریز نباید فرو بریزد؛ نباید. خط مقدم نبرد بین حق (جبهه مقاومت) و باطل در شام است. تمام دنیا جمع شده‌اند؛ تمام استکبار، کفار، صهیونیست‌ها، مدعیان اسلام آمریکایی، وهابیون آدمکش بی‌شرف، همه و همه جبهه واحدی تشکیل داده‌اند و هدفشان شکست اسلام حقیقی و عاشورایی، رهبری ایران و هدفشان شکست نهضت زمینه‌سازان ظهور است و بس. و در این فضای فتنه آلود، متأسفانه بسیاری از مسلمین نا آگاه و افراطی نیز همراه شده‌اند تا این عَلَم و این نهضت زمینه‌ساز را به شکست بکشانند که اگر این اتفاق بیفتد سال ها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خون دل بخورد تا تحقق وعده الهی را نزدیک ببیند. شام نقطه شروع حرکت ابناء ابوسفیان ملعون است. و این خاکریز نباید فرو بریزد. این حرکت خطرناک و این تفکر آدمکش ارهابی، پر و بال گرفته و حمام خون بین شیعیان و سایر مسلمین راه می‌اندازد و هیچ حرمتی از حرمین شریفین زینب کبری (سلام الله علیها) و خانم رقیه (سلام الله علیها) [حفظ نخواهد کرد] که هیچ، حرمت عتبات مقدسه کربلا، نجف، سامرا، کاظمین و… را هم خواهد شکست.

جبهه جدیدی که از تفکر اسلام آمریکایی، صهیونیسم و ارهاب از کشورهای مختلف از جمله افغانستان، پاکستان، آمریکا، اروپا، یمن، ترکیه، عربستان، قطر، آذربایجان، امارات، کویت، لیبی، فلسطین، مصر، اردن و… به نام جهاد فی سبیل الله تشکیل شده است، هدف نهائیش فقط و فقط جلوگیری از نهضت زمینه‌سازان ظهور و در نهایت مقابله با تحقق وعده الهی ظهور می‌باشد و هیچ ابایی هم از کشتن و مثله کردن و سر بریدن زنان و کودکان بی‌گناه شیعه ندارد، کما اینکه این اتفاق را الان به وفور می‌توان مشاهده کرد و من دیده‌ام.

نامه‌ای که در شب 21 رمضان نوشته شد

مسئولیت سنگینی بر دوشمان گذاشته شده است و اگر نتوانیم از پسش برآئیم، شرمنده و خجل باید به حضور خدوند و نبی‌اش و ولی‌اش برسیم چرا که مقصریم. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و بقول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشورائیان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. ان شاء الله در پناه حق و تا [تحقق] وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیماً

ان شاء الله

  • ehsan 110

برخی طلاب حوزه علمیه قم در سال 2003 با سیدحسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان دیدار کردند. متن ذیل یادداشتی درباره آن روز به یاد ماندنی است:

ساعاتی از شب گذشته بود تا این که بالاخره مکان قطعی ملاقات را به ما اعلام کردند. سریع خود را به محله "حاره حریک" رساندیم. بعد از گذشتن از یک ایست بازرسی خود را به جلوی آپارتمان چند طبقه‌ای که میان آپارتمان‌های بلند گم شده بود رساندیم. از گیت بازرسی رد شدیم.

برادران حزب‌الله ـ که سخت از بر و بچه های خودمان تشخیص داده می‌شدند ـ اشیاء فلزیمان را گرفتند. دیدار در یک اتاق کوچک، که با صندلی‌های فایبرگلاس یا به قول خودمان پلاستیکی! فرش شده بود، انجام شد. دیوارهای اتاق با چند تابلوی ساده که همه نماد مقاومت بودند تزئین شده بود و ما قبل از آمدن میزبان، آنها را تماشا می‌کردیم.

سید حسن با ابهت همیشگی‌اش وارد اتاق جلسه شد. احوالپرسی گرمی کرد و روبرویمان نشست. محافظانش هم آرام و جدی دو طرف او نشستند. نماینده ما دقایقی صحبت کرد و سؤالاتی مطرح کرد. سید همان اول غافلگیرمان کرد و با خنده پرسید می‌خواهید عربی صحبت کنم یا فارسی؟! البته این جمله را فارسی گفت! بچه‌ها گفتند فارسی. گفت بسیار خوب! البته فارسی من ضعیف است و من پنجاه درصد آن را می‌دانم. ولی در طول صحبت معلوم شد که بسیار مسلط هستند و بدون مکث و با ادبیات صحیح صحبت می‌کند.

صندلی سید با ردیف جلویی دو متر بیشتر فاصله نداشت. هم‌چنین، مکانی که سخنرانی می‌کرد، بلندتر از جای مستمعین نبود. تا آخر لبخند بر لبانش بود. خیلی تحویلمان گرفت و نزدیک یک‌ساعت و نیم برایمان سخن گفت. بعد از جلسه با متانت و بزرگواری ایستاد و در چندین نوبت با بچه‌ها عکس یادگاری گرفت. با تک‌تک بچه‌ها دست داد و ما هم دستش را بوسیدیم.

سپس نصرالله سخنان خود را این گونه آغاز کرد: من فکر کردم چه بگویم، موضوعی که نمی‌شود با رسانه‌های گروهی طرح کنیم که مربوط به جمهوری اسلامی، امام(ره) و مقام معظم رهبری هم باشد. برگردیم به 21 سال قبل یا بیشتر، به سال پیروزی انقلاب اسلامی سال 1979. شیعیان لبنان (و اهل سنت) منفعل بودند اما توجه خوبی به امام شد و ایشان تأثیر فراوان بر ملت لبنان داشتند، اقتصادی، فرهنگی و … مخصوصاً در سطح جوانان. جزء پیشگویی‌هایشان هم هست که: "یهودیان کنار هم جمع می‌شوند و نابودی آن‌ها زمانی است که انقلابی در شرق شود و یکی از فرزندان انبیاء، هم‌نام یکی از انبیاء بنی اسرائیل قیام می‌کند."

لبنان پر از شیعه بود و از لحاظ فکری، نزدیک به ایران. بعد از حمله به لبنان در دو ماه حزب‌الله به وجود آمد. همه جوان بودند. سید عباس موسوی، بزرگترین عالم جریان، 26 ساله بود، و آنچه طبیعتاً باید 20 سال بعد تشکیل می‌شد دو ماهه تشکیل شد. در این اوضاع امام گفتند ارتش و سپاه بیاید سوریه و لبنان که اسرائیلی‌ها مستقر شده بودند. سپاه آمد و مستقر شد. جمهوری اسلامی ایران هر چه در توان داشت برای لبنان می‌داد؛ پول، آموزش، کمک فکری.

امام فرمودند: "از صفر شروع کنید و با همین نیروی کم مبارزه کنید که پیروز خواهید شد. من از همین حالا می‌بینم که پیروزی از آنِ شماست." با خود می‌گفتیم یعنی چه؟ از حضرت امام خواستیم که در مسأله لبنان یک کسی نماینده شما باشد که مزاحم وقت حضرت‌عالی نشویم. امام آن زمان فرمودند: نماینده تام‌الاختیار من آقای خامنه‌ای هستند. آقا هم خیلی با ما مهربان بودند. از زمان انعقاد نطفه حزب الله، آقا مسئول ما بود. ایشان در مسائل اسرائیل کارشناس‌تر از کارشناسان است. خلاصه کار را ادامه دادیم؛ اما امام فرموده بودند تا اخراج کامل ادامه دهید. تا اینکه امام رحلت کرد.

رسیدیم خدمت آقا که الان شما رهبر ما هستید، یک نفر را معرفی کنید تا زیاد مزاحم شما هم نشویم. آقا فرمودند: "نه خیر، مسألة اسرائیل و لبنان مربوط به من است و من خودم مسؤول این مسأله هستم."

آقا خصوصیات تک تک ما را می‌شناسند. این ارتباط عمیق از مهمترین عوامل پیروزی و از بزرگترین برکات برای حزب‌الله بود.

بقیه در دادامه مطلب...


  • ehsan 110
 وقتی شنیدن خبر پرتاب موشک های مقاومت لبنان در دفاع از اسلام، خون غرور و افتخار را در رگ هایمان به راه می اندازد، دیدن این موشک ها با پرتاب کننده های سبک و چابکی که دارند، بیش از هر چیز، غرورآفرین است.

عکس
  • ehsan 110

 احمدرضا بیضایی، برادر شهید محمودرضا بیضایی، به تازگی در فضای مجازی نوشت: همه جا را سپردم دنبال وصیتنامه‌اش گشتند. حتی توی وسایلش که در سوریه بود؛ اما وصیتنامه‌ای در کار نیست انگار. تنها چیز مکتوبی که از او موجود است، همان نامه‌ای است که برای همسر معزز خود نوشته که منتشرش کردم. 

بالاخره وصیتنامه این شهید پیدا شد

اما دوباره محض اطمینان، چند روز پیش از همسر معززش در مورد وصیتنامه سؤال کردم فرمودند: یکبار در خانه صحبت وصیتنامه شد، به پوستر «حاج همت» روی کمدش اشاره کرد و گفت: «وصیت من این است». روی این پوستر که هنوز هم آنجاست، نوشته: «با خدای خود پیمان بسته‌ام تا آخرین قطره خونم، در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم.»
***
«محمودرضا بیضایی» (حسین نصرتی)، متولد 18 آذر1360 شمسی در تبریز، به تاریخ  29 دی ماه 1392، در «جهاد مقدس» برای دفاع از حریم «اسلام ناب محمدی(صلوات الله علیه و آله)» و حرمِ «بانوی مقاومت» حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)، به دست «مزدوران سعودی» و «سرسپردگان اسلام آمریکایی» به شهادت رسید.

  • ehsan 110

روایت خواهر شهید از پوتین‌های پر از خون

شهدای مبارزه با پژاک از جمله شهدایی هستند که مظلوم و غریب واقع شده‌‌اند. کسانی که امنیت امروز مرزهای جمهوری اسلامی مرهون خون آنان است و در گمنامی روزها و شب‌هایشان را با جهاد گذراندند. "شهید سعید قهاری سعید" از جمله این سرداران شهید است که در مرزهای شمال غربی کشور بعد از 30سال سابقه فرماندهی عملیاتی سپاه در درگیری با گروهک تروریستی پژاک به شهادت رسید. از جمله مسئولیت‌های او می‌توان به فرمانده لشکر سه نیرو مخصوص حمزه سیدالشهدا(ع)، جانشین(مسئول آموزش) فرمانده سپاه همدان، جانشینی تیپ انصار الرسول(ص) در اورامانات در زمان عملیات شاخ شمیران، فرماندهی سپاه و تیپ مریوان و قائم‌مقامی قرارگاه شهید شهرامفر در سنندج اشاره کرد.

روایت خواهر شهید از پوتین‌های پر از خون

این شهید والامقام از شهدایی است که گستردگی خدمت بالایی داشت. در ده شهر و پنج استان خدمت کرده و اهم خدماتش در کردستان، آذربایجان و کرمانشاه بوده است. در زمان خود و بعد از شهید بروجردی به مسیح شماره دو کردستان معروف شد. چون هم زمان جنگ در کردستان بود و هم بعد از جنگ با حزب درگیر بود. بعد از شهید بروجردی از کسانی بود که عملیات‌های پارتیزانی با احزاب کرد در کردستان داشت و دائم با آن‌ها درگیر بود. همچنین مثل شهید بروجردی روحیه مردم‌داری و مردم‌یاری داشت و رسیدگی همه جانبه به مردم کُرد می‌کرد. آخرین مسئولیتی هم که داشت، فرمانده لشکر سه نیرو مخصوص سیدالشهدا(ع) در ارومیه بود. او در عملیات پاکسازی مناطق مرزی خوی-سلماس در چهارم اسفندماه 1385 به شهادت رسید.
روایت برخی از دلاوری‌ها و خاطرات این شهید در مجموعه "آخرین دیدار" به قلم "حسن نایبی صفا" و "لیلا مصباحی مقدم" آمده است. زهرا مرادی خواهر شهید به ذکر خاطره‌ای در مورد دیدار با برادرش بعد از یکی از عملیات‌هایی که در جریان درگیری با ضد انقلاب غرب کشور داشت اشاره می‌کند و آن را چنین روایت می‌کند:
در یک بعد از ظهر پاییزی در حالیکه آفتاب در انتهای افق منتظر غروب بود، زنگ در خانه به صدا درآمد. یکی از بچه‌ها دوید و گفت: مادر دایی آمده. با شتاب خود را به در رساندم. زمانیکه از ماشین پیاده شد دیدم تمام لباس‌هایش خیس خون است. پاهایم توان حرکت را از دست داد، عرق سردی سراسر وجودم را فراگرفت، در یک لحظه احساس کردم تمام سنگینی عالم روی شانه‌هایم قرار گرفته است. جلوتر که آمد از حالت چهره‌ام فهمید حالم دگرگون شده است. گفت نترس خواهر چیزی نیست. وارد حیاط شد. و مقابل ایوان ورودی روی سکو نشست. پوتین‌هایش را که از پا درآورد پر از خون بود و پاهایش تاول زده بود. با گریه گفتم سعید این‌ خون‌ها روی لباست چیست؟ خون بدن توست؟ گفت نه! گفتم پس خون کیست؟ گفت: هنوز زمانش نرسیده و هنوز نوبت ما نشده این خون همان کسانی است که قاتلان من خواهند بود.
معلوم شد درگیری سختی با عناصر ضد انقلاب در مرزهای کردستان داشته است. با همان معصومیت خاصی که داشت ادامه داد: الان 8 روز است که در کوه‌های مرزی در حال دفاع هستیم و شکر خدا توانستیم تلفات سنگینی از عناصر کومله و دموکرات بگیریم. مطمئن باش تا زمانیکه من و امثال من زنده‌اند اجازه نخواهیم داد دشمن یک قدم هم وارد خاک ما شود. ایشان در آن موقع فرمانده سپاه سنقر بود. بعد از مقداری صحبت کردن گفت: قبل از برگشتن به یگان می‌خواستم جویای حالتان باشم. که اگر چنانچه شهادت روزی‌ام شد قبل از شهادتم شما و بچه‌ها را دیده باشم.

  • ehsan 110

سرلشکر جعفری

۱۴
مرداد

سپاه در دفاع از مسلمین، شیعه و سنی نمی‌شناسد

 برای سرانجام فروپاشی رژیم صهیونیستی آماده‌ایم

به نقل از روابط عمومی سپاه، سردار سرلشکر محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حاشیه جلسه قرارگاه حضرت نبی اکرم(ص) پیرامون حوادث غزه و ایستادگی مقاومت اسلامی فلسطین در برابر حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی اظهار داشت: نبرد غزه نشان داد قدرت مقاومت پایان ناپذیر و درونی شده و همچنان در حال توسعه است؛ پرتاب پرحجم موشک ها، ناکام سازی عملیات زمینی دشمن و افزایش آستانه تحمل فلسطینی‌ها؛ این تصاعد قدرت را تایید می کند.

جعفری با بیان اینکه تا به امروز هر نمایش قدرتی در فلسطین که موجب ظهور و بروز شکست صهیونیستها شده است، ریشه در حمایت های انقلاب اسلامی دارد، تصریح کرد: ما آمادگی داریم در ابعاد مختلف از مقاومت فلسطین حمایت کنیم.

وی افزود: ما برای دفاع از مسلمانان، شیعه و سنی نمی شناسیم و میدان وفاداری و فداکاری ما همه جهان اسلام و مظلومین عالم است.

فرمانده کل سپاه حوادث و فجایع غزه و عراق را محصول همزمان سیاست های آمریکا و صهیونیست ها دانست و تاکید کرد: سرانجام رژیم صهیونیستی در اثر اتحاد شیعه و سنی به زودی فرو خواهد پاشید و ما برای آن روز آماده‌ایم.

  • ehsan 110

به بهانه سی و یکمین سالگرد شهید علی موحد دانش


شهید علی موحد دانش که فردا دوشنبه (13 مرداد) سی و یکمین سالگرد شهادتش را پشت سر خواهیم گذاشت، 20 اذر سال 1360 یعنی کمتر از دو سال قبل از شهادتش، با یار دیرینش شهید غلامعلی پیچک وداع کرد و در این رویارویی، نجوایی عاشقانه داشت.

عکس

عکس

 شاید زبان حال شهید «حاج علیرضا موحد دانش» فرمانده لشکر ۱۰سید الشهدا(ع)با شهید«غلامعلی پیچک» فرمانده عملیات جبهه های غرب کشور اینگونه باشد:

آرام بخواب سردلار بازی دراز!

آرام بخواب برادرم!

من نیز آهسته صورت بر صورتت می نهم تا مبادا بیدارت کنم.آرام بخواب سردار!آرام بخواب ای آنکه «بازی دراز» از نام تو عظمت یافت و شد «خانقاه عرفان»

شاید بگویند: ندیدی و نشنیدی بعد از ما چه ها گذشت. بعد من هم همین را می گویند! چه بسا جز نقشی بر دیوار چیزی از ما نماند باقی! مگر خودت نگفتی که حیات وممات مان فقط برای خداست وبس!؟ آرام بخواب برادرم که تند بادهای نامردبیدارت نکندو بدن سوخته شرمنده مساز.تو ومن شهید ترکش توپ و گلوله نبودیم مگر نه اینکه ترکش وتیر هر جای بدن را که هدف بگیرد (قلب) می سوزد…؟

برادرم غلام! سردار دلیرم پیچک! 

اگر مرا فراموش کرده ای بازی دراز را که به خاطر داری؟ پس باید مرا هم به یاد بیاوری! همان را که دست ودلش را درآنجا به امانت سپرد حالاآمده ام تا از شما آنرا طلب کنم اگر هم فراموشم کنی حق داری! کسی که راهی آن دیارشد دیگر با واماندگان و جاماندگان چه کار!

برادرم پیچک! عزیز دلاورم غلامعلی! 

کسی نمی شنود شاید ببینند ولی حتما نمی شنوند!! نمی دانم حالا که اینچنین در خون خود خفته ای چه با تو بگویم؟ اکنون که تو را اینگونه آرام به ظاهر خفته نظاره گر هستم باورم نمی آید بازی دراز اینگونه ساکت و صبور آرامش یافته باش!… 
  • ehsan 110

وصیت نامه جالب شهید محمد رضا نیکخواه بهرامی


بی قرار بی قرار است از شوق پیوستن ،  از عطش رسیدن .شعف در وجودش فریاد می کشد.عشق در کلامش موج می زند. عاشق که باشی ، امید لحظه وصال پروازت می دهد در آسمان خیال های عاشقانه.در افق پروازی سبک بالانه.پروازی که ایثار سر می ساید و سجده گاه نگاهی که  عشق  فوران می کند.تشنه است. سیراب می شود وقتی جان به جانان تسلیم کند.رویت تلالو تابناک خورشید وجودش ، چشم دیدن می خواهد و دیده دزدینی وپلک فرو بستنی از این تلاقی نور مستقیم آفتاب…

وصیت جالب یک شهید + عکس



چقدر شاد است و مسرور از این اتفاق شبانگاهی که قرار است او را به اصلش برساند. حکما شیرین است  و خواستنی، لحظه وصلی که انتظارش او را چنین دیوانه کرده است. اصلا جنون ،سر آغاز شیدایی و سر سپردگی مردان بی ادعا است.آسمان ایثار،مملو است از ستارگان مجنونی که عشق به معبود درهای دیوانگی را برویشان گشوده است…

حال به چه سان باید بشناسانیم چنین چراغهای فروزان آسمان هدایت  را که ؛در اقیانوس بی کران گمنامیشان ،عشق جان می گیرد و ایثار قد می کشد و جان سپردگی معنی می دهد؟!…

نمی دانید که چقدر خوشحال هستم که امشب حمله می کنیم.آرزوی شهادت مرا دیوانه کرده است و شهادت را جلوی چشمانم می بینم…

 شهید محمد رضا نیکخواه بهرامی

  • ehsan 110