شیر بیشه

مریدان حیدر کرار علیه السلام

شیر بیشه

مریدان حیدر کرار علیه السلام

شیر بیشه

...............فقط حیدر امیرالمومنین است...............

آخرین نظرات
  • ۲۳ مهر ۹۳، ۱۱:۴۲ - ALI REZA
    یا حق

عصرگاه روز یکشنبه، 28 دی ماه 1393 شمسی، بالگردهای ارتش صهیونیستی، روستایی  در منطقه «قنیطره» واقع در «سوریه» را مورد حمله قرار دادند که در این واقعه، تعدادی از رزمنده گان «مقاومت اسلامی لبنان(شاخه ی نظامی حزب الله)» توفبقِ شهادت یافتند که یکی از آنان، «جهاد عماد مغنیه» پسر «حاج رضوان» فرمانده‌ی نام‌دار شهید «مقاومت اسلامی لبنان» بود.
نمایی که پیش رو دارید، به سال 1390 شمسی، در «حسینیه امام خمینی» به ثبت رسیده است. «جهاد مغنیه» در سفری که به تهران داشت، به محضرِ رهبر و مرادش رسیده و پای منبر او حاضر شده است.

روحمان با یادش شاد
هدیه به روح بلند پروازش صلوات

عکس/ «جهاد» در محضر «مجاهد»
  • ehsan 110

چرا «حاج قاسم» احساس یتیمی می کرد؟

چهل روز پس از شهادت حاج احمد کاظمی، سرلشکر رشید و سرلشکر قاسم سلیمانی به گفت‌و‌گو در رابطه با شخصیت شهید کاظمی می‌پردازند که به مناسبت سالگرد شهادت این سردار شهید به بازنشر این مطلب پرداخته ایم.

رشید: بسم الله الرحمن الرحیم. بحث ما درباره شهید احمد کاظمی است، فرمانده نیروی زمینی سپاه.

کاظمی، لشکر نجف اشرف را با همه‌ی وجودش ساخت

چرا «حاج قاسم» احساس یتیمی می کرد؟

رویکردی که در بررسی فرماندهان شهیدمان داریم، یکی در جنگ است و دیگری بعد از جنگ؛ در جنگ ما معتقدیم یک فرمانده با شناخت لشکرش و هرآنچه که این لشکرش در صحنه جنگ انجام داده شناسایی می‌شود، یعنی اگر ما بخواهیم شهید احمد کاظمی را بشناسیم باید لشکر 8 نجف را در جنگ، شناسایی کنیم و ببینیم که این لشکر در صحنه جنگ چه کرده است، چون ایشان فرمانده این لشکر بوده و این فرماندهان ما هم، مثل خود جنابعالی(سردار سلیمانی)، مثل شهید خرازی، مثل بقیه، اینها انسان‌هایی بودند که از صفر تا صد یگان را(گردان، تیپ و لشکر) با تمام وجودشان از اساس ساختند. این طور نبوده که یک لشکر آماده را بدهند دست این فرماندهان سپاه مثل احمد، مثل جنابعالی(سردار سلیمانی) چون در همه کشورها و حتی در ارتش خود ما هم این طور است که وزارت دفاع و برنامه و بودجه و نظام آن کشور به همراه سایر دستگاه‌ها، اول لشکری و یگانی را از اساس ایجاد می‌کنند و بعد به فرمانده‌ای می‌دهند که آن فرمانده خودش هیچ نقشی در به وجود آوردن آن نداشته است.

در سپاه این روند اصلا طی نشده است، این فرماندهانی مثل احمد بودند که لشکر را با همه وجودشان از اساس و از اول خشت خشت گذاشتند روی هم و ساختند و بنیانگذار بودند. سایر تشکیلات سپاه هم همین طور بود مثل اطلاعات و عملیات که بنیانگذارش شهید باقری بود، مثل توپخانه که بنیان گذارش شهید شفیع زاده بود.

بقیه در ادامه مطلب . . .

  • ehsan 110

صویری که پیش رو دارید، نمایی است از  «حاج حسین سازور» مداح آستانِ «اباعبدالله الحسین(صلوات الله علیه)» که در سال های دفاع مقدس (احتمالا در حدفاصل سال 1364 تا 1365 شمسی و در شبهه جزیره‌ی «فاو») به ثبت رسیده است. «حسین سازور» در زمان برداشت این عکس، یکی از پاسدارانِ «گردان میثم تمار» از «لشکر 27 محمد رسول الله(صلوات الله علیه)» بود.
«حاج حسین سازور» را به شاگردی وفادارانه و خالصانه اش در مکتبِ پیرغلام اهل بیت(صلوات الله علیهم اجمعین) «حاج منصور ازضی» می شناسند اما ایشان در هیئتی به نام «موج الحسین» هم صاحب کرسی مداحی است.

عکس/ مداحی در کربلای زمانش

  • ehsan 110


وقتی «صدام» گول خورد/

آشنایی با عملیات کربلای پنج‌؛ سنگین‌ترین و گسترده‌ترین عملیات دفاع مقدس

عملیات کربلای 5‌ که یکی از بزرگترین عملیات‌های رزمندگان در طول جنگ تحمیلی بود، 28 سال پیش در تاریخ 19 دی‌‌ماه سال 1365 با رمز مبارک‌ یازهرا(ع) در منطقه‌ شلمچه‌ و شرق بصره‌ آغاز شد.

سنگینی شرایط دشوار پس از عملیات کربلای 4 ضرورت انجام عملیات دیگری را ایجاب می‌کرد. عملیاتی که پیروزی آن تضمین شده باشد و ضمنا از جنبه نظامی ‌و سیاسی بسیار ارزشمند باشد تا آثار نامطلوب عدم فتح کربلای 4 را جبران کند.

وقتی «صدام» گول خورد!
ارتش بعث در جشن شکست کربلای 4 بود که ایرانی ها کربلای 5 را آغاز کردند

فرماندهان و رزمندگان ایرانی در میانه تردید و امید، 19 دی به خط شلمچه زدند و عراقی ها در جشن پیروزی‌شان در کربلای 4 حسابی غافلگیر شدند. روش و منش چاپلوس پروری صدام از دلایل اصلی این غافلگیری بود.

وقتی «صدام» گول خورد!
نقشه عملیات کربلای 4 / طرح عملیات خوب بود اما دشمن هم کاملا از اوضاع با خبر شده بود

حمدانی از فرماندهان گارد ریاست جمهوری عراق می‌گوید: «حمله (کربلای4) ایران به کلی شکست خورد و رقابتی میان فرماندهان سپاه سوم و هفتم عراق که همیشه موفق بودند، پدید آمد. فرمانده سپاه سوم، طالی الدوری برای اینکه نشان دهد ایران را شکست داده است، امار و ارقامی از تلفات فوق العاده سنگین نیروهای ایرانی ارائه داد که غیر منطقی به نظر می رسید.

ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه هفتم هم می‌دانست که باید مطابق میل صدام رفتار کند. او هم آمارهای غیر واقعی داد. آمارهایی که تقریبا خنده‌دار یود. اما صدام رضایت داشت چون پس از فاو، این دروغگویی ها تسکینش می داد. فرماندهان می گفتند با تلفات سنگینی که به ایرانی ها وارد شده، می توانیم همه نفس راحتی بکشیم. فرماندهانی که مدت ها در جبهه بودند به مرخصی رفتند و آماده باش لغو شد.


بقیه در ادامه مطلب ...

  • ehsan 110

توصیه اخلاقی آیت الله بهاءالدینی

آیت الله سید رضا بهاءالدینی، عارف واصلی است که با بروبچه های جنگ، ارتباطی صمیمی و ویژه داشت.(به تاریخ هجری قمری) آنچه می خوانید، خاطره ای است از این آیت خدا...

توصیه اخلاقی آیت الله بهاءالدینی+عکس

آقای حسین حیدری کاشانی (از شاگردان آیت الله بهاءالدینی) نقل می کند: «سپهبد شهید علی صیاد شیرازی حدود 17 سال با حضرت آیت الله بهاءالدینی مراوده داشت و دست پرورده ایشان بود. شاگردی او در این مکتب او را استادی ورزیده در اخلاق و اخلاص ساخته بود. آقا از او تعبیر می کرد «آقای صیاد یک روحانی است که یک مشت روحانی را به دور خود جمع کرده است.»

وقتی طلبه های شیراز خدمت آیت الله بهاء الدینی رسیده و از ایشان درس خواستند و گفته بودند: « ما را هدایت کن ، درسی به ما بده » آیت الله بهاءالدینی فرموده بودند:« بروید از صیاد شیرازی درس زندگی بگیرید ، اگر صیاد شیرازی شدید ، هم دنیا دارید و هم آخرت .»
  • ehsan 110

شهید سید حمید تقوی فر از یادگاران هشت سال دفاع مقدس و از مبارزان جبهه  اسلام در مقابل تکفیری ها در عراق، هفته گذشته در مقابله با تروریست های داعش در سامرا هدف تیر تک تیراندازهای این گروه قرار گرفت و به شهادت رسید.


به مناسبت هفتمین روز شهادت شهید حمید تقوی با یکی از همرزمان و دوستان نزدیک شهید حمید تقوی به گفت و گو نشستیم...




حمید واسطه آشنایی با همسرم شد


سال 58 بعد از ورود به سپاه اهواز با حمید آشنا شدم و از کسانی بود که  باعث آشنایی من و همسرم برای ازدواج شد. یک بار به من پیشنهاد داد که چرا ازدواج نمی کنی؟ گفتم موقعیتش هنوز جور نشده. خودش و خانمش موقعیتی را به وجود آوردند تا با یکی از دوستان خانم شهید تقوی در همان بسیج اهواز آشنا شوم و سال 59 با توافقاتی که انجام شد ازدواج کردم و انصافا شهید تقوی و همسرش برایمان سنگ تمام گذاشتند. به همین دلیل از همان روزهای اول آشنایی با شهید تقوی در کنار محیط کار رابطه خانوادگی هم داشتیم.


زندگی شهید تقوی به دو دوران تقسیم میشد. با شروع جنگ در محور حمیدیه، بستان ، سوسنگرد و هویزه مشغول نبرد شد. بیشتر با شهید هاشمی و باقری در ارتباط بود.


کار پشت میزی را دوست نداشت


کار ستادی و پشت میز نشینی را دوست نداشت مدام در بیایان ها بود و به دنبال کارهای سخت می گشت. قبل ازجنگ که قائله خلق عرب در خوزستان شکل گرفت یکی از مسئولین مبارزه با خلق عرب شد. آن روزها خلق عرب سبب بمب گذاری و آتش زدن لوله های نفت خوزستان می شدند و همیشه به دنبال شناسایی و دستگیری عوامل ناامنی ها می گشت. کاملا با فرهنگ مردم خوزستان آشنایی داشت و توانسته بود ستون پنجم دشمن که از عوامل نفوذی صدام می شدند را بشناسد تا عوامل را روستا به روستا و شهر به شهر دستگیر کند. شب و روز خود را برای مبارزه با این ضد انقلاب ها گذاشته بود.


کمتر کسی چنین روحیه ای را تا 38 سال بعد از جنگ حفظ کرده است. واقعا تا روز شهادت رفتار، اخلاق، منش شهید تقوی ذره ای تغییر نکرده بود. خیلی ها این چند ساله در رفتار و اعتقادات متزلل شدند ولی شهید تقوی مثل همان روزهای اول جنگ عاشق رهبر و امام و ولایت باقی ماند. 


چند ماه قبل به دیدنم آمد. اخلاص و ساده زیستی اش عوض نشده بود. یک سالی می شد که بازنشسته شده بود. می گفت دوست ندارم از سپاه بروم.


دعوت سرلشکر قاسم سلیمانی از تقوی به عنوان فرمانده یکی از محور سامرا


بعد از مدتی متوجه شدم در ارتباطی که با مجاهدین عراقی برقرار کرده خود برای دفاع از حرم به نیروهای مردمی عراق پیوسته است. دوران جنگ نیز از آنجا که زبان عربی می فهمید همین ارتباط خوب را با مجاهدین عراقی برقرار کرده بود و با خیلی از آنها ارتباط دوستانه داشت برای همین مجاهدین عراقی کاملا او را می شناختند. سرلشکر قاسم سلیمانی وقتی شنیده بود شهید تقوی به عراق رفته از او دعوت به همکاری می کند و او را فرمانده یکی از محورهای شمال سامرا می کند.


فردای شبی که خبر شهادت حمید را شنیدم برای عرض تسلیت به خانه شان رفتیم. به خانمش گفتم چندین سال بود حمید انتظار شهادت را می کشید. تمام این سالهای بعد از جنگ را در انتظار شهادت بود. مخصوصا که بهترین دوستانش شهید زین الدین و باقری هم شهید شده بودند لحظه ای که خبر شهادتش را شنیدم فکر کردم که حمید بالاخره به آنچه دوست داشت و دنبالش بود رسید.


می دانستم که شهید می شود. کسی که جاه و مقام و پست و خانه را بگذارد کنار و تنها هدفش مبارزه علیه دشمن داخلی و خارجی باشد خداوند هم مزدش را اگرچه با وقفه ای چندساله می دهد. حمید از کسانی بود که باید همان روزهای اول جنگ شهید می شد ولی لحظه شهادتش تا این زمان ماند.

  • ehsan 110

عکس دیده‌نشده از علمداران شهید حزب‌الله

مردانِ مردی که سالیان سال، تا آخرین لحظات عمرشان، کابوس هولناک مستکبران و طاغوت های صهیونیست بودند و امروز بر بساطِ «عند ربهم یرزقون» عیشی جاودان دارند.
شهید «عماد فایز مغنیه» فرمانده «مقاومت اسلامی لبنان»(شاخه نظامی «حزب الله لبنان») به تاریخ 5 بهمن 1340 شمسی، در روستای «طیر دیبا» واقع در جنوب لبنان متولد شد. او بخش اعظم عمر خود را (قریب به ربع قرن) به جهاد علیه اشغتاگران سرزمینش و متحدان آن ها گذراند و سرانجام به تاریخ 23 بهمن 1386 شمسی، در «دمشق»، طی عملیات مشترک تروریست های صهیونیست و متحدان منطقه ای آن، به شهادت رسید.

شهید «حسان هولو اللقیس» فرمانده «نیروهای هوایی مقاومت اسلامی لبنان» و مغر متفکر جنگ الکترونیکِ «حزب الله»، به تاریخ 23 مهر 1342 شمسی در «بعلبک» واقع در شمال غربی لبنان متولد شد. او نیز مانند فرمانده اش «عماد مغنیه» از سنین نوجوانی به صقوف مقاومت ضد صهیونیستی پیوست و سرانجام به تاریخ 12 آذر 1392 شمسی، در منطقه ی موسوم به «ضاحیه»(حومه جنوبی بیروت») به دست مزدوران رژیم صهیونیستی، ترور شد و شربت شهادت نوشید.

تصویری که پیش رو دارید، دو سردارِِ (مقاومت اسلامی لبنان) «شهید عماد مغنیه» (فرمانده کل مقاومت اسلامی) و شهید «حاج حسان اللقیس» (فرمانده نیروهای هوایی مقاومت اسلامی) را در کنار هم به ثبت رسانده است. مردانی که سالیان سال، کابوس هولناک مستکبران و طاغوت های صهیونیست بودند و امروز بر بساطِ «عند ربهم یرزقون» عیشی جاودان دارند.

روحمان با یادشان شاد
نثار ارواح بلند پروازشان، صلوات

تصویر دیده نشده از علمداران شهید حزب الله
  • ehsan 110

روایت یک جانباز از حال و هوای «عقد اخوت» در جبهه‌ها

امیررضا اقتداری، جانباز دوران دفاع مقدس که در حین عملیات کربلای 4 به درجه رفیع حانبازی نائل آمد همزمان با عید غدیر خم در خصوص جاری شدن عقد اخوت در میان رزمندگان جبهه های نبرد به «نسیم» گفت: شاید خیلی ها تصور کنند جاری شدن عهد اخوت میان رزمندگان تنها مختص به عید غدیر بود اما رزمندگان در سایر روزهای سال و قبل از آغاز عملیات‌ها با یکدیگر پیمان برادری می‌بستند.


 وی افزود: با جاری شدن صیغه عقد اخوت در میان رزمندگان شاهد رقم خوردن صحنه‌های خاصی بودیم که به عنوان مثال می‌توان به این اشاره کرد یک رزمنده 70 ساله یک نوجوان 15 ساله را برادر خطاب می‌کرد.

 وی افزود: البته این تنها شکل ظاهری قضیه بود و در باطن امر نیز این دو نفر همانند یک برادر با یکدیگر رفتار می‌کردند به طوری که این پیرمرد یک شب در جبهه، کفش تمامی رزمندگان را واکس زد و عنوان می کرد که این کار، کمترین خدمت است که می تواند به برادرن خود بکند.

 اقتداری در ادامه در خصوص پیامدهای این عهد و اخوت گفت: وقتی همچنین فضایی در جبهه به وجود می آمد ، "از خودگذشتگی" و "فداکاری" در جبهه ها به اوج خود می رسید که همین مسئله موجب بروز موفقیت‌هایی در عملیات های مختلف می شد.  

وی تصریح کرد: سبقت گرفتن برای رفتن روی مین، ثمره همین عقد اخوت بود به طوری که هیچ کس دوست نداشت زنده بماند در حالی که برادر همرزمش به شهادت رسیده باشد.

 وی گفت: متاسفانه برخی مواقع شاهدیم که در فیلم های سینمایی در خصوص صحنه هایی که پاکسازی مناطق مین گذاری شده را توسط زرزمندگان به تصویر می کشد اشتیاهاتی رخ می دهد که برای مخاطب چنین تلقی میشود که رزمندگان با اکراه برای فداکاری و پاکسازی منطقه مین گذاری شده اقدام می کنند این در حالی است که برخی مواقع رزمندگان در این خصوص با یکدیگر جر و بحث هم می کردند که کدامشان سریعتر برای پاکسازی اقدام کنند .

این جانباز در پایان گفت: به اعتقاد بنده فرهنگ جامع دفاع مقدس هنوز که هنوز اس تبه طور کامل در آثار هنری نمایان نشده است و امیدوارم مسئولان مربوطه در این راستا اقدامات لازم را کنند.
  • ehsan 110
روایت سردار شهید شوشتری از سال‌های دفاع مقدس

پناه گرفتن «حاج قاسم» زیر عبای شهید میثمی

سردار شهید شوشتری در محافل مختلف، به بیان خاطرات دوران دفاع مقدس می‌پرداخت. گزیده‌هایی از آن‌ها تقدیم می‌شود:

قرعه‌ای که عوض شد


در واقع ما جنگ را از کردستان آغاز کردیم و در آنجا اولین مسئولیت من، فرماندهی دسته بود. بعد که جنگ شروع شد، بچه‌ها شور و حالی داشتند که هر چه زودتر برای خدمت به جبهه اعزام شوند. برای‌همین ما مجبور شدیم قرعه بیندازیم و بعضی‌ها را از رفتن باز داریم. از جمله کسانی که قرعه رفتن به نامش نیفتاد، من بودم. آنجا با یکی از برادران (با هدیه و وعده وعید) جایم را عوض کردم.

اولین دیدار با امام

اولین باری که خدمت امام(ره) رسیدم، احساس می‌کردم که تمام دنیا و آخرت در دستان من است. چنین احساسی را وقتی که به مکه مشرف شده بودم، درست لحظه‌ای که حجرالاسود را می‌بوسیدم داشتم، یعنی یک چنین تحول روحی را ارتباط و صحبت با امام در آدم پدید می‌آورد.

آتش در معبر


یک خاطره‌ای از بچه‌های تبریز دارم. در عملیات «والفجر» من فرمانده تیپی بودم که به عنوان پشتیبان لشکر شهید باکری (لشکر عاشورا) حرکت می‌کردیم.

شکستن خط در «والفجر1» خیلی سخت بود، دو تا کانال و میادین مین عمیقی سر راه بود. شهید باکری و گروهش خط را شکسته بودند و ما پشت سرشان رسیدیم روی یال161. در مسیری که ما می‌رفتیم، بچه‌ها هنوز نتوانسته بودند که جنازه‌ها و مجروحان را جمع کنند.

اگر خاطرتان باشد ما در‌این عملیات با مین‌های «ناپالم» که به «بشکه ناپالم» معروف بودند، روبه‌رو شدیم، من در محور جلوی گردان داشتم می‌رفتم، رسیدیم به میدان مین وسیعی که بین دو کانال قرار داشت.

دیدم که یک جایی از میدان مین، برادر مجروحی افتاده است و از بشکه ناپالم هم که منفجر شده بود، دود و گاز بیرون می‌زند و شلوار ‌این برادر هم آتش گرفته است. من نه به خاطر آن مجروح بلکه به خاطر روحیه گردان، گفتم: «این برادر را [به پشت جبهه] تخلیه کنید».‌این برادر هم که نمی‌دانم اسمش چه بود، زنده است یا شهید شده، متوجه شد من چه گفتم، برگشت و با همان لهجه‌ترکی‌اش گفت: «من خودم خودم را جمع می‌کنم اگر شما راست می‌گویید بروید بجنگید»، در آن صحنه که زیر آتش دشمن است و در میدان مین هم مجروح افتاده و لباسش هم آتش گرفته.  اگر من و شما، حالا شما نه،  ولی اگر من بودم آن وقت از خدا می‌خواستم که کسی بیاید و مرا نجات بدهد، آن وقت کی من به یاد جنگ و دفاع می‌افتادم؟ آن چیزی که آن برادر عزیز را در آن لحظه‌ها و شرایط وا می‌دارد تا دیگران را به دفاع ترغیب کند و خودش هم به جنگ و خط فکر کند، فقط خدا و‌ایمان به خداست.

بقیه در ادامه مطلب...

  • ehsan 110

راز موفقیت «حاج قاسم» به روایت برادر محسن 

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: می‌توانیم ادبیاتی متناسب با ادبیات جبهه و مطابق با شرایط اقتصادی امروز پیاده کنیم.


وی اظهار کرد: راز موفقیت قاسم سلیمانی‌ها و شهید باکری‌ها در انس با خدا و انس با خود است و تمام عظمت این موفقیت‌ها در همین مسئله نهفته است.امام راحل فرمود«تحول انسانی که در نفوس و افکار شکل گرفته، از انس با خدا سرچشمه گرفته و توصیه می کنم انس با خدا و خود را از دست ندهید».اولین دستاورد انس با خدا، برادری است که فاصله ها را کم کرده و موجب آشتی می شود. برادری موجب وحدت، هماهنگی و یاری کردن یکدیگر می شود.

بقیه در ادامه مطلب . . .

  • ehsan 110